محمد رضا ارم – مامان

محمد رضا ارم – مامان

مامان، می‌دونم خسته ای

می‌دونم پیر شدیو خیلی شکسته ای

منکه واست نبودم خوب بچه ای

نشد خنده بیارم رو لبت لحظه ای

من بمیرم واسه اون همه خستگیت

همیشه بودم سر بارت از بچگیم

هیچوقت نذاشتی بترسم من لحظه ای

همیشه سیر بودی تا سیرشیم ذره ای

همیشه میخواستم کاری کنم خوشحال شی

دوستداشتم یروز مام خیلی پولدار شیم

میخواستم بخرم برات هرچی که دوسداشتی

دنیا مال من میشه وقتی تو خوب باشی

مامان ، خیلی شرمندم

هرچی پول درآوردمو خودم خرج کردم

من همیشه همه جا پی شر گشتم

چه شبایی که تا صبح توی شهر گشتم

خیلی شبا بیدار موندی تا بیام خونه

من یکاری کردم که الان تو چشات خونِ

تو نمی‌دونی این پسر بی تو داغونه

تو اگه نباشی به عشق کی شب بیام خونه

همیشه همه جا تورو حرصت دادم

بجا پول تحویلت یه مشت کصشعر دادم

پیش خودت شاید فکر کنی خیلی خوشحالم

ولی من همیشه شبارو با گریه می‌خوابم

یبار نشد من باعث افتخارت باشم

صدبار بیام دنیا میکنم انتخابت بازم

من از خودمو دنیامو این زندگی بیزارم

مامان من تا آخر عمر تورو احتیاجت دارم

مامان، خیلی شرمندم

من ،خیلی شبارو با خودم قهر کردم

میخواستم به اون دنیا که اومدم برگردم

ولی بازم یه جوری با خودم سر کردم

چند بار اومدم خودمو بکشم رسماً من

چند بار خواستم بزنم رگمو از گردن

ولی پشیمون شدم لحظه آخر از ترسم

مامان میدونم خیلی غصه خوردی از دستم

مامان خیلی شرمندم ...
خیلی شرمندم ...
خیلی شرمندم...

یادمه یه روز چیزی نداشتیم واسه خوردن

یه دونه تخم مرغ بود تو خونه با یه روغن

همه گشنه بودیم الکی گفتی منکه خوردم

منم تکو تنها نشستم همشو خوردم

با اینکه دیگه الان من شده سی سالم

یاد اون لحظه میوفتم از خودم بیزارم

من بی تو نمیتونم بی تو بیمارم

مامان من همیشه به داشتنت میبالم

همه عمرمو جوونیم مامان برا تو

کاش زودتر من بمیرم نبینم غمتو

همه خوشیای دنیا بیاد براتو

مامان نمی‌خوام زنده باشم بعد تو.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین محصولات

بیشتر