عارف الدین – آبی
از این شب های تنهایی
چجوری رد بشم بی تو
چی می شد بر می گشتی باز
ببینم چشم آبی تو
می دونی عاشقت هستم
اگر چه خالیه دستم
یه قلب آسمونی رو
به فردای چشات بستم
تو این خونه به غیر از تو
نفهمید کسی دردم رو
به فریادم رسیدی تو
گرفتی دست سردم رو
به چشمم خواب نمی اومد
تنم از عشق تو می سوخت
منم اونکه به شوق تو
نگاهش رو به در می دوخت
با خودت گفتی میای و
دلم و می گیری تو دست
مطمئن بودی که اینجا
یه نفر شبیه تو هست
منو باش سادگی کردم
پای عشق تو نشستم
کاش همون روزی که رفتی
سر راهتو می بستم