مصطفی حسینی – از دست دلت

واي از دستت چشات هي منو راضي ميكنه
ببين چطوري از تو عكس شعبده بازي ميكنه
واي از دست دلم از پس تو بر نمياد
وقتتايي كه يادت ميفتم اين نفس در نمياد
واي از دستت چشات هي منو راضي ميكنه
ببين چطوري از تو عكس شعبده بازي ميكنه
واي از دست دلم از پس تو بر نمياد
وقتتايي كه يادت ميفتم اين نفس در نمياد
ابرا اسمون منو
خيس بارون كرده
شنيدم شهر رو برا تو چراغون كرده
باز به مرام اين قلب خسته
اينا رو ديده ولي باز پات
نشسته
اره. همه چي به تو بستگي داره
اگه برگردي دوباره
وابشه اين در با دستات خوشگل بشه شب با صدات
واي از دستت چشات هي منو راضي ميكنه
ببين چطوري از تو عكس شعبده بازي ميكنه
واي از دست دلم از پس تو بر نمياد
وقتتايي كه يادت ميفتم اين نفس در نمياد