آکاس – نه نه نه نیا سمتم

نه نه نه نيا سمتم
نميام سمتت عمداً
نه نه نه نيا يادم
چون تو پاييز من بادم
ميكنم لخت تنتو
در بيار پيرهنتو
بشينم خوب به جونت
كي از ما چي ميدونه
حتي رنگِ فصلا شده عوض
اگه اخرالزمان ني چيه پَس
قبول ندارن هيچي رو مگه ميشه
كاجام كه قديميترينن وصلن به ريشه
ميشه بگه چون نميبينم ريشمو بي اونم
يا خودم ميتونم بيدار بشم بدون جونم
بدنم نيازمنده خوابِ افكارم گيرِ كَش
روح پيِ خدا قلب عشق چيه تَش
كسي مياد شريك شم تنهايمو يه رو باهاش
يا خوابُ خدا كَش عشق همه چي ميمونه كاش
يكي لاقل بياد كنه دركم
بشينم جلو بچسبه بمُ بشينِ تركم
نكنه بمونه بده عذابم
بيداريمو بدزده حتي خوابم
نبره تو آغوشش كنه گمم
طوريكه حتي فراموش شه خودم
ادما تو هرباري هرجا باشه نداره فرق
بزنن جا ميشن دچار مرگ
يعني هربار بزني جا هرجايي
كلي مردي تا ميفهمي تنهايي
نه نه نه نيا سمتم
نميام سمتت عمداً
نه نه نه نيا يادم
چون تو پاييز من بادم
رفيقا تازگيا بي قانونن
حرمتِ نمكُ بايد نگه داشتش قانوناً
خيليا هستن كه فقد بامونن
چرا چونكه تو حسرتِ جامونن
ولي خيلي زود ازم جا ميمونن
به تَش نرسيده اينو ميدونن
تَهشم
ديگه فكره جهشم
ميترسم بيشتر بمونم بَده شم
بعدشم
چي ميشه بيداري بعد از خوابِ مرگ
يعني چي ميشه روحم كنتم ترك
اين منو با اين مشخصات يعني ميزاره جا
تنهايي بدونِ هويت كجا ميزاره پا
هويتِ من منم حالا هرجا به هر نحوي
اين فقد منم كه رغم ميخورم تو هر سطحي
با هركي
نه نه نه تو همه رو تو تركي
چون شدي دچارِ من
مبتلا شده بدن اِت
حالا واسا بگم بِت
من ميدونم شده چِت
هيشكي! نيس باش! باشي! سِت
ميگي حيف
كسي! نيس! باش!كني كيف
چقدره فرق است بينِ ادما
دقيقا مثلِ تغييرِ تو دما