آرش نورالله – ماتریکس
 – Matrix-300x300.jpg)
چی میبینی از بالا؟
جز اینکه دورتر و کوچیکتر دارن میشن آدما
باید باشی تو این ارتفاع
ببینی چجوری پیچیده بوی پوچی تموم سگ دو ها
درست یا که اشتباه
سهیمی توهم قد خودت از این اجتماع ابتذال و ارتجاع
قدم بذار روی ماه، روتو بکن همونجا
میبینی نمیبینی کجا منم، کجا صدا
آغاز پایانه انزوای عالما
من یه طنز تلخم بین دلقکا تو قتلگاه
اونکه پلن چیده برا انقراض آدما
جاشونو پر میکنه با ربات انسان نما
بخواب، شل کن، تموم بشه ماجرا
یه عمرو بخواه و بدو که نرسی چرا
مصرف گرا و گرات میاد از اون بالا
پائینتر بری و ندونی چرا چرا؟
توی عصر آگاهی هرکسی با فکت فیک
تلقین میکنه بهت که داره علم غیب
زمین تخته یا گرد، چاکراتو وا کن لا پیپ
کنتر که نداره مغلطه و شبهه علم
فرکانست خش برنداره منو میشنوی
ارزونی خودتون کیلوییه این گرمی
تو سر قشری که ازش اومدی هم میزنی
تو این آکواریوم کروی تو کجا هرمی
بلدی به بغلی بگی که صبر داشته باش
سخاوت تو حماقت اصل مدرنیته است داداش
مقابلت مجرمی که راه دیگه ای نداشت
صداقت داشته باش، هیتلر حق نداشت؟
مشکوک به تکنولوژی و مسیرشم
سپیده رو کشیدم بیرون از دل شب
شک ندارم ذاتو نمیشوره عطر و ماشین و میکاپ و عمل و تیپای خفن
- چی میبینی از بالا؟
+ جهل نداره انتها
- چی میبینی از بالا؟
+ زیبا و اشتباه
- چی میبینی از بالا؟
پوچی هر ادعا
- چی میبینی از بالا؟
قضاوت با شما
فکت
تحمل حقیقتو نداری
پس
به من نگو عریضهی توخالی
هست،
هنوزم آدمای خوبی که باید نجات بدمشون از جهان جانی
جا نی، توشعرم برا خندیدن و رقصیدن
فقط برو تو خلسه و گوش بده که چی میگم
نگو از فردا، دقیقا از حالا
برو بسمت ساز و ورزش و کتاب و تنهایی
یادت نره قویتر از سلاح صیادی
نترس از اینکه بشنوی رفیقی درکار نی
واسه سواری ندادن نباید خم باشی
من کنارت هستم حتی اگه نشناسیم
تو آخرین امید این صدای تنهایی
چراغ سبز راه قهرمان فردایی
تموم احمقا تو ورس یک تو اینجایی
درود به تو که در پی پیام پنهانی
توهم به این جنون واگیری بگو ماتریکس
به کوره های آرزو سوز بگو ماتریکس
به مد، مواد، شهوتی که الآن وقتش نیست
به تفرقهی مرد و زن و تبلیغات، ماتریکس
بگو و زنده بودنت رو بهش ثابت کن
ببین که مستقل شدی جهانو رامش کن
فقط فقط برای دونستن خواهش کن
کسی که درد فهمیدن نداره پاکش کن
چی میبینی از بالا...
- چی میبینی از بالا؟
+ زیبا و اشتباه
- چی میبینی از بالا؟
پوچی هر ادعا
- چی میبینی از بالا؟
قضاوت با...
سانسورپیچ شده تر از پرده سبزیم
چه آدمای رذلی
جردادن جماعت تهی از مغزی
دغدغه کی بود جز من و روانزخمی
حقیقت نه کابلیه نه شبیه ساز
نه جاخالی از گلوله و نه پرواز
با این تصویرا تو یه مشت سرنخ داری
ولی یچیز دیگست بیت دست ساز
ما یه مشت موشِ تو مازیم که شیک
مثل خوک زنده و میمیریم که چی
هرچی که بود دیدی و نشد پاشی
وقتش رسیده که توهم ستاره شی
توهم باید از ماتریکس بگیری سبقت و
بشی منه جدید و مخ ضد سرقتتو
بدی پرورش و یروز رشد کنی
بعد از شغالا بشه نوبط شیر تو
کی به تو میگه تبدیل بکن کینه تو
به غیرت و درار اشک همتو
ریشه تو خارکن تو چشم پایینیا
که میگفتن باید باماها راه بیای
زرشگ... تف به این سرنوشت
اگه قراره برنده نباشم تهش
چه زشت نمیاد این ژست بهت
با ژ3 باز گذاشتم قلب شعر