بهمن سعادت – بغض

این زندگی درداش
رو دورِ تکراره
انگاری که با ما
پدر کُشتگی داره

هر بار خندیدیم
یه جور تلافی کرد
کَند دلخوشی مونو
کالبُد شکافی کرد

همیشه انگاری
با غم گَلاویزیم
بهارمون مُرده
ما بغضِ پاییزیم

عجیبه با اینکه
پرواز بلد بودیم
هر بار یه جوری از
دنیا رَکب خوردیم

تویِ گلوی ما
از بغض پُره دیگه
روحمون و خورده
مثل خوره دیگه

رو دستِ شادیمون
هی غم بُلند میشه
داره ،نقطه، ظعفِ
مارو ،بلد میشه

با اینکه زخمامون
عمیق تر از پیشه
تو کوچَمون میخوایم
بازم عروسی شه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین محصولات

بیشتر