بهروز اقبالی – شکسته پر

پیش روم رأس تو و رأس علمداره
پشت سر اهل حرم تو صحرا آواره
چشم به نیزه ته مدام
هرجا بری باهات میام
شدم با عشق همدم تاوانشم میدم (۲)
بی تابی های رباب دل و ز جا کنده
لالایی که میخونه حرمله میخنده
نمک زده به زخممون کمونش و میده نشون
خیر نبینه نامرد رقیه باز تب کرد (۲)
کنار نیزه ی تو رو اسب نشسته شمر
حنجره ات ریخته به هم بشکنه دست شمر
ببین شدم شکسته پر با قاتل تو همسفر
خزون پاییزم از غصه لبریزم (۲)
امون امون ای دل (۲)