محسن ثاقب – صبح نمیشه

محسن ثاقب – صبح نمیشه

امشب از اون شباست که صبح نمیشه
چونکه فراموشت کردم واسه همیشه
مثل یه ابر بهار من میبارم
تو خورشیدی که پشت ابر مخفی میشه
عاشق نبودی اینجوری رفتی
فکر کردی بی من سهل میشه سختی
عاشق نبودی نقش بازی کردی
قلبو شکوندی رفتی به سردی
ناز داره اون چشای مهربون یه دنیا راز داره
افسوس که یه قلب بی نیاز داره
هم دردیم هردومون به هم دیگه بد کردیم
اما تا دیر نشده باید به هم برگردیم

 
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین محصولات

بیشتر