نوان – پنجره

صدای تاریکی میاد
از قاب پشت پرده تا
این آخرین تلاشمه
تا رد بشم از سایه ها
دلم یه پنجره میخواد
تا باز بشه رو لاله ها
ببینم که هوا نمه
شسته بشن گلایه ها
یه رد نور نشون بده
پر میکشم به سمت تو
یه آسمون حالم بده
آروم میشم با دست تو
خسته ام سایه شب
ستاره نیست تو شهر من
آتیشم از شعله تب
آخر سر اومد صبر من
دلم یه پنجره میخواد
سمت چشهای تو باشه
صبحش شبیه خنده هات
هواش هوای تو باشه
با تو من از یه پنجره نورم
باتو من از سایه ها دورم
دریا شو تا من غرق توشم
یه رد نور نشون بده
پر میکشم به سمت تو
یه آسمون حالم بده
آروم میشم با دست تو
خسته ام سایه شب
ستاره نیست تو شهر من
آتیشم از شعله تب
آخر سر اومد صبر من