رضا دژانگاه – زندونی

رضا دژانگاه – زندونی

بیا و دوباره حال قلبم رو ببین

مثل برگی که تو پاییز افتاده زمین

نه امیدی ونه عشقی نه هم‌ نفسی

بگو پس کجا به داد قلبم می‌رسی

دل شده زندونی

من شدم قربونی

باز چشام بارونه

آه از این ویر‌ونی

ساکت وصبورم اما از غصه پرم

توی خلوتم دوباره حسرت میخورم

رو لبام خنده یه زوری دل غرق غمه

اینا رسمه روزگاره سهمه دلمه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین محصولات

بیشتر