صور – منو خودم

ورس

من به جای همه بردم ولی
به خودم که رسید باختم
دل خودم هیچ گرمایی نداشت و برا قلب همه یه شومینه‌ ساختم

شبا من بودم و اتاق و سازم
حرفامو توی شعر میبافتم
امیدو میدادم به کلّ عالم
ولی واسه ی خودم غمو برمیداشتم

زندگی اینو یاد داد بهم خوب
که نداشته باشم توقع
اگه کسی نبود که بفهمه چته
بشین خودتو سفت بغل کن

منتظرِ هیچکسی نباش
موندنی خودش وایمیسه
دوست داشتنو گدایی نکن
حتی اگه براش چشات خیسه

کوراس

من از همه بریدم انگار
مشکلا همش رو دور تکرار
خستم از این زمونه که فقط
غماشو کرده رو دلم آوار

گفتم چقد بریزه اشکمو
این شهر واسم میدونه جنگه
گوش دادنو زدن دست برام
همون گرگای تو لباس بره

ورس

بگو چقد تحمل کنم
چقد دیدن همه
خنده هامو ولی از تو پرم

لج کردم با حتّی خودم

دنیایه من آفتاب نداشششتتتت
پٌره سایه دورم
وقتایی که بَد آوردم یهو در رفتنو همه نامرد شدن

ولی همیشه بودن تو سینمو
قبلِ همه خودمو زود رسوندم
همه زخماشونو من میدوختمو
به خودم که میرسید جا میموندم

جادّه ی مشکلا مقصد نداشتو
تمومه مسیرو یه تنه روندم
همه رفتنو خودم تنها موندم
خودم تنها موندم …

کوراس

من از همه بریدم انگار
مشکلا همش رو دور تکرار
خستم از این زمونه که فقط
غماشو کرده رو دلم آوار

گفتم چقد بریزه اشکمو
این شهر واسم میدونه جنگه
گوش دادنو زدن دست برام
همون گرگای تو لباس بره

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین محصولات

بیشتر